تقریباً یک سال از زمانی که دفتر تحلیل اقتصادی، که تولید ناخالص داخلی را تخمین میزند، اعلام کرد که تولید ناخالص داخلی واقعی در دو فصل گذشته کاهش یافته است – پدیدهای که به طور گسترده، هرچند نادرست، به عنوان تعریف رسمی رکود توصیف میشود، میگذرد.
راستگرایان یک روز میدانی داشتند و درباره «رکود بایدن» شعار میدادند. اما این فقط یک چیز حزبی نبود. حتی پیشبینیکنندگانی که میدانستند رکودها با چند شاخص تعریف میشوند و آمریکا هنوز در رکود نبوده است، شروع به پیشبینی در آینده نزدیک کردند. همانطور که مارک زندی از Moody’s Analytics، یکی از معدود شکاکان برجسته رکود، می گوید: «هر فردی در تلویزیون می گوید رکود. هر اقتصاددانی می گوید رکود. من هرگز چنین چیزی ندیده ام.»
در اواخر سال 2022، اعضای کمیته فدرال رزرو که سیاست های پولی را تعیین می کند، نرخ بیکاری 4.6 درصدی را تا اواخر سال 2023 پیش بینی می کردند. پیش بینی های خصوصی 4.4 درصد را پیش بینی کرده بودند. هر یک از این پیش بینی ها حداقل یک رکود خفیف را نشان می دهد.
اگر منصف باشیم، ما مطمئن نیستیم که این پیش بینی ها جعلی خواهند بود. اما با توجه به اینکه نرخ بیکاری در ژوئن فقط 3.6 درصد بود، مشابه سال قبل، و رشد مشاغل همچنان در حال کاهش است، اقتصاد باید خیلی زود از صخره ای شیب دار سقوط کند تا وضعیت درست شود، و در داده های مربوط به این موضوع اشاره کمی وجود دارد. که اتفاق می افتد
بنابراین مطمئناً به نظر می رسد که اقتصاددانان رکود بدی را مطرح کرده اند. چرا اشتباه می کردند؟
یک پاسخ ممکن است این باشد که بپرسیم چرا کسی از آنها انتظار دارد که آن را درست انجام دهند. چند سال پیش صندوق بینالمللی پول یک مطالعه سیستماتیک در مورد توانایی اقتصاددانان برای اعلام رکود از قبل انجام داد و اساساً دریافت که آنها هرگز موفق نمیشوند. همانطور که نویسندگان با ناراحتی خاطرنشان کردند، بین پیش بینی های خصوصی و رسمی نمی توان انتخاب کرد: “هر دو به یک اندازه در از دست دادن رکود خوب هستند.”
با این حال، به نوعی، مطالعه صندوق بین المللی پول با آنچه که اخیراً دیدیم مرتبط نیست. نویسندگان نمونههای زیادی از رکودهای اقتصادی را یافتند که پیشبینیکنندهها نتوانستند آنها را پیشبینی کنند. آنچه اکنون شاهد آن هستیم، رکودی است که پیشبینیکنندگان پیشبینی کرده بودند، اما محقق نشد. بنابراین، این بدبینی تقریباً متفق القول اما، همانطور که مشخص است، از کجا آمده است؟
من می دانم که حداقل برخی از پیش بینی ها به یک شاخص مالی خاص نگاه می کردند: اسپرد بین اوراق قرضه کوتاه مدت و بلندمدت. منحنی بازده معکوس، که در آن اوراق بلندمدت سود کمتری نسبت به کوتاهمدت میپردازند، از لحاظ تاریخی رکود اقتصادی را پیشبینی کرده است، همانطور که مشخص میشود اگر سالهایی را که در نمودار زیر اتفاق افتاده است، یادداشت کنید:
اما معنای منحنی بازده معکوس به طور گسترده ای اشتباه درک شده است. اینطور نیست علت یک رکود در عوض، این یک پیشبینی ضمنی در مورد سیاستهای آینده فدرال رزرو است – یعنی اینکه فدرال رزرو در آینده به شدت نرخ بهره را کاهش خواهد داد، احتمالاً برای مبارزه با رکود عمیقتر. بنابراین منحنی بازده معکوس واقعاً شواهد مستقلی نبود، فقط بازتاب بازار همان اجماع «رکود در راه است» بود که در تلویزیون کابلی می شنیدید.
پس این اجماع از کجا آمده است؟ با کنار گذاشتن تمام برداشتهای «سوسیالیسم بایدن اقتصاد را مخدوش میکند»، فکر میکنم منصفانه است که بگوییم اکثر اقتصاددانان این دیدگاه را قبول داشتند که ما شاهد تکرار اوایل دهه 1980 هستیم. اتفاقی که در آن زمان افتاد این بود که در مواجهه با تورم بالا، فدرال رزرو به شدت نرخ بهره را افزایش داد و باعث رکود شد. این رکود باعث کاهش تورم شد و سپس فدرال رزرو مسیر خود را معکوس کرد و دوباره نرخ ها را کاهش داد:
در واقع، فدرال رزرو بار دیگر نرخ بهره را به شدت افزایش داده است تا با تورم مبارزه کند. اما وقایع از آن زمان تاکنون نتوانسته اند فیلمنامه را به دو صورت متمایز دنبال کنند.
اولاً، این افزایش نرخ تا کنون نتوانسته است رکود ایجاد کند. در عوض، اقتصاد به طرز چشمگیری انعطاف پذیر بوده است. نرخ بهره وام مسکن – مسلماً مهمترین جایی که سیاستهای پولی با جاده برخورد میکند – طی یک سال و نیم گذشته افزایش یافته است:
با این حال، بیکاری به هیچ وجه به طور معنی داری افزایش نیافته است، چیزی که اکثر اقتصاددانان، از جمله من، پیش بینی نمی کردند. چرا که نه؟
بخشی از پاسخ ممکن است این باشد که تقاضای مسکن در سالهای 2021-2022، عمدتاً در نتیجه افزایش کار از راه دور، افزایش یافت و این افزایش تقاضا تأثیر منفی معمول نرخهای بالاتر را خاموش کرده است. این امر به ویژه در مورد مسکن چند خانواری صدق می کند، جایی که اجاره بهای بالا به توسعه دهندگان انگیزه ای برای ادامه ساخت و ساز علیرغم هزینه های بالاتر وام داده است.
بخش دیگری از پاسخ ممکن است این باشد که سیاستهای صنعتی دولت بایدن – در واقع یارانهها برای نیمهرساناها و انرژی سبز – منجر به رونق سرمایهگذاری غیرمسکونی، بهویژه در بخش تولید شده است. اعداد در اینجا واقعا شگفت انگیز هستند:
ممکن است عوامل دیگری نیز وجود داشته باشد، مانند تمام «سفرهای انتقامی» که آمریکایی ها انجام داده اند، زیرا ترس از کووید-19 کمرنگ می شود. دلایل هر چه که باشد، اقتصاد تا حدی که کمتر انتظارش را داشت از نرخ بهره بالاتر کنار گذاشته است.
اکنون، ممکن است فکر کنید که این بدان معناست که فدرال رزرو باید نرخ های بهره را حتی بیشتر کند. بالاخره آیا برای مهار تورم نیازی به رکود نداریم؟ اما اینجا نقطه دیگری است که همه چیز از حالت عادی خارج شده است: با وجود رشد مداوم شغل و ادامه بیکاری کم، تورم در واقع کاهش یافته است. این درست است حتی اگر به اقداماتی نگاه کنید که سعی در حذف عوامل گذرا دارند. معیار ترجیحی من این روزها “ابر هسته” است که غذا، انرژی، خودروهای مستعمل و سرپناه را حذف می کند (زیرا معیارهای رسمی هزینه های مسکن همچنان نشان دهنده افزایش اجاره بها است که یک سال پیش به پایان رسید).
این معیاری است که فردا وقتی اعداد تورم جدید می آیند به آن نگاه خواهم کرد. (PS: فدرالرزرو معیار متفاوتی از ابر هستهای دارد – خدمات غیرمسکنی – اما وقتی به جزئیات این شاخص نگاه میکنید، صبحانه سگی از اجزای ضعیف اندازهگیری شده است که برای من جدی گرفتن آن سخت است.)
در هر صورت واقعاً اتفاق عجیبی افتاده است. من نمی توانم مثال دیگری را در نظر بگیرم که در آن چنین اجماع جهانی وجود داشته باشد که رکود قریب الوقوع است، با این حال رکود پیش بینی شده نتوانسته باشد.
از اینکه مشترک هستید متشکرم
نسخه های گذشته خبرنامه را اینجا بخوانید.
اگر از مطالبی که می خوانید لذت می برید، لطفاً آن را به دیگران توصیه کنید. آنها می توانند در اینجا ثبت نام کنند. همه خبرنامه های مختص مشترکین ما را اینجا مرور کنید.
بازخورد دارید؟ برای من یادداشتی به آدرس [email protected] بفرستید.