شگفتانگیزهای زیادی وجود دارد، اما طرح، که شامل جستجوی جهانی برای فلش مموری است، چندان منطقی نیست. “شمشیر سه لبه” من را مانند اغلب اوقات، برای وضوح الماس رمان های پارکر ریچارد استارک که یک دزد حرفه ای را کاملاً غرق در کار، بدون اشاره ای به خود تبریک می گوید، به تصویر می کشد.
اولین رمان هانا موریسی، “سلام، رونویس،”با تمرکز بیشتر بر روی زندگی درونی شخصیتهایش و افزودن حس خوشآمدگویی به سبک گوتیک، به مراحل استاندارد پلیس پایان داد.
این زیبایی شناسی در نوآر زیبا و جدید بازمی گردد بیوه ساز (مینوتائور، 293 صفحه، 27.99 دلار)، که دوباره از شهر و نیروی پلیس بلک هاربر، ویس بازدید می کند، جایی که “فضای تیره و تار شهر اخلاق مردم را آزار می دهد.”
زمستان است، سرد و تاریک. مورگان موری، یک عکاس حرفهای، راحتتر به تماشای دیگران و عکسبرداری از آنها فکر میکند تا شکافهایی که خاطرات کودکیاش را از بین بردهاند. او استخدام شده است تا برای خانواده رینولدز در “عمارت رنگی شیشه ای دریایی در بالای بلوف” آنها عکس بگیرد.
این قبیله ثروتمند و نخبه اسرار بسیاری را در خود جای داده است، که مهم ترین آنها مربوط به این است که واقعاً چه اتفاقی افتاده است که پدرسالار آن، کلایو، دو دهه قبل ناپدید شد. زمان زیادی نمی گذرد که اجساد شروع به پیدا کردن می کنند، برخی از آنها به ناپدید شدن کلایو و حداقل یکی از آنها به خود مورگان مرتبط است.
همانطور که داستان بین مگان و یک کارآگاه پلیس به نام رایان هادسون متناوب می شود، هر لحظه به تاریکی می رود. مورگان لرزید. … پینهای نامرئی پوست او را سوراخ کردند که انگار یک عروسک وودو است. مهم نبود چند بار دوش آب گرم گرفته است. زمستان درون او بود و او را از درون به بیرون منجمد می کرد.»