جیم گوردون، یک درامر با استعداد اما مشکل دار که در استودیوهای ضبط دهه 1960 و 1970 همه جا حضور داشت و به عنوان یکی از اعضای گروه اریک کلپتون درک و دومینوس، به نوشتن تصنیف رمانتیک “لیلا” کمک کرد – اما از اسکیزوفرنی رنج می برد. و نزدیک به 40 سال را در زندان گذراند و به جرم قتل مادرش محکوم شد – روز دوشنبه در یک مرکز پزشکی زندان در وکاویل، کالیفرنیا درگذشت. او 77 سال داشت.
درگذشت او توسط رابرت مرلیس، روزنامهنگار جوئل سلوین، نویسنده زندگینامهی آتی آقای دکتر، اعلام شد. گوردون آقای. سلوین گفت که علت آن را نمی داند.
“وقتی مردم می گویند که جیم گوردون بزرگترین درامر راک اند رول است که تاکنون زندگی کرده است.” کلاپتون در “کلپتون: زندگی نامه” (2007) نوشت: “فکر می کنم این درست است، فراتر از هر کسی.”
قد بلند و عضلانی، با سر پر از موهای مجعد، آقای. گوردون برای اولین بار در سال 1963 در یک تور انگلیسی با برادران Everly جلب توجه کرد. در طول 15 سال بعد، او در ضبط استودیویی با هنرمندانی از جمله جان لنون (“تصور کن”)، جورج هریسون (“همه چیزها باید بگذرد”)، پسران ساحل (“صداهای حیوان خانگی”)، هری نیلسون (“صدای حیوانات خانگی”) روی ضبط استودیو کار کرد. “نیلسون اشمیلسون”)، کارلی سایمون (“بدون راز”) و استیلی دان (“منطق چوب شور”).
به عنوان بخشی از گروه غیررسمی از نوازندگان نخبه استودیوی لس آنجلسی که به عنوان Wrecking Crew شناخته شدند، آقای. گوردون میتوانست چندین جلسه در روز در شهر رزرو کند.
او در تور «سگهای دیوانه و انگلیسیها» از جو کاکر حمایت کرد و با آلیس کوپر و فرانک زاپا اجرا کرد که به خاطر رفتار تمام آمریکاییاش و ظاهر کاملاً آمریکاییاش به او لقب اسکیپی دادند. و برای چندین ماه در سال 1971 عضو گروه راک بریتانیایی Traffic بود.
او در طبل مهارت جراحی و علمی داشت. سلوین با تلفن گفت: “و او استعداد فوق العاده ای از شهود داشت. هر بار که او روی یک رکورد می نواخت، چیز خاصی را برای آن به ارمغان می آورد.”
بعد از آقای گوردون مدتی با گروه روح سفید دلانی و بانی، که با آنها آقای. کلپتون همچنین ضبط و تور، Mr. گوردون به عضویت درک و دومینوس، گروه Mr. کلاپتون در سال 1970 به همراه بابی ویتلاک خواننده و نوازنده کیبورد و کارل رادل نوازنده بیس تشکیل شد. گروه منتشر کرد تنها یک آلبوم استودیویی به نام «لیلا و سایر آهنگهای عاشقانه مختلف» با حضور دوان آلمن با گیتار دوم در سال 1970.
«لیلا» که به صورت تکآهنگ منتشر شد، به رتبه اول رسید. 51 در جدول 100 بیلبورد داغ سال بعد.
اعتبار نوشتن «لیلا» بر عهده آقای. کلاپتون و آقای. گوردون، اما موومان دوم ابزاری آن به نام «خروج پیانو» توسط Mr. گوردون و خواننده ریتا کولیج، دوست دختر او در آن زمان. همانطور که او در زندگی نامه خود، «بانوی دلتا» (2016، با مایکل واکر)، به خاطر می آورد. گوردون ملودی ساخت، که او با یک ضد ملودی به آن پاسخ داد “که پاسخ داد و تنش آکوردهای جیم را حل کرد و به یک اوج دراماتیک رسید.”
آقای. گوردون و خانم کولیج یک دموی کاست از آنچه که قصد داشتند یک آهنگ جداگانه باشد ساخت و آن را به Mr. کلاپتون اماس. کولیج نمیدانست چه اتفاقی افتاده تا اینکه «لیلا» را از رادیو شنید و متوجه شد که هیچ اعتباری دریافت نکرده است. او عصبانی شد.
او نوشت: «کاری که آنها به وضوح انجام داده بودند، این بود که آهنگی را که من و جیم نوشته بودیم، برداشتند، شعر را کنار گذاشتیم و آن را به انتهای آهنگ اریک چسباندیم.»
وقتی آقای کلاپتون آلبوم Unplugged را در سال 1992 منتشر کرد، نسخه آکوستیک او از “Layla” به رتبه اول رسید. 12 در Billboard Hot 100. وقتی “لیلا” جایزه گرمی را برای بهترین آهنگ راک در سال بعد دریافت کرد، Mr. کلاپتون و آقای. گوردون به عنوان ترانه سرا این جایزه را به اشتراک گذاشت، اما خانم. نقش کولیج مورد تایید قرار نگرفت.
جیمز بک گوردون در 14 ژوئیه 1945 در الیزابت، نیوجرسی به دنیا آمد و در شرمن اوکس، کالیفرنیا بزرگ شد. پدرش جان، حسابدار بود. مادرش، اوسا ماری (بک) گوردون، یک پرستار اطفال بود.
جیم در کودکی مجموعه ای از طبل ها را از سطل های زباله درست می کرد و آن ها را می نواخت تا اینکه والدینش برای او کیت طبل خریدند. او از نوجوانی اجرای حرفه ای را آغاز کرد. در سال 1963، او در حال بازی با فرانکی نایت و جسترها بود که جوی پیج، نوازنده باس گروه Everly Brothers، او را در یک باشگاه در سانست استریپ در لس آنجلس جستجو کرد. به زودی جیم، تنها در 17 سالگی، همراه با برادران اورلی برای یک تور که شامل لیتل ریچارد و بو دیدلی نیز بود به انگلستان رفت.
در مقطعی در طی 15 سال آینده، آقای. گوردون شروع به شنیدن صداهایی کرد – خطرناکترین و ترسناکترین صداها، صدای مادرش – و رفتارهای نامنظم از خود نشان داد. او یک جلسه ضبط را با گفتن به همنوازانش، “شما شیطان هستید” قطع کرد. او خانم را با مشت زد کولیج در چشم با چنان قدرتی که او را از روی زمین بلند کردند و به دیوار کوبیدند.
بر اساس مقاله ای در The Philadelphia Inquirer در سال 1994، صدای اصرار مادرش در سر او را عذاب می داد و باعث درد او می شد و باعث می شد نتواند درام بزند. کار خشک شد، اما او توانست از حق امتیاز «لیلا» گذر کند.
آقای دکتر میگوید: «علائم از حدود سالهای 1975 و 1976 بسیار قوی شدند. سلوین، منتقد سابق موسیقی پاپ برای The San Francisco Chronicle. «این یک نبرد فوقالعاده بود. توهمات دستوری شدیدترین حالت در تمام بیماری های روانی است.
آقای. گوردون هم مواد مصرف می کرد. او در سال 1985 به رولینگ استون گفت: “حدس می زنم الکلی بودم.” یک سوزن در بازویم می گذاشتم. وقتی مصرف هروئین را قطع کردم، تمام روز شروع به نوشیدن کردم.
در شب 3 ژوئن 1983، او به مادرش در خانه اش در شمال هالیوود حمله کرد و ابتدا با چکش به سر او کوبید و سپس با چاقو به او ضربه زد.
او به The Inquirer گفت: «وقتی جنایت را به یاد میآورم، مثل یک رویا میمانم. «میتوانم به یاد بیاورم که در آن فضا و زمان چه اتفاقی افتاده است، و بهنظر میرسد به نوعی جدا شدهام، مثل اینکه در هواپیمای دیگری از آن عبور میکنم. واقعی به نظر نمی رسید.”
او به رولینگ استون گفت که احساس کرده است “مثل یک زامبی هدایت می شود.”
او به قتل درجه دوم مجرم شناخته شد. علیرغم اینکه او به عنوان یک اسکیزوفرنی پارانوئید حاد تشخیص داده شد، واجد شرایط دفاع از جنون بر اساس قانون کالیفرنیا در آن زمان نبود. او در سال 1984 به 16 سال حبس ابد محکوم شد و سپس چندین بار از آزادی مشروط خودداری کرد.
اسکات فورستمن، آقای “این یک پرونده قتل نیست.” وکیل گوردون پس از صدور حکم به لس آنجلس تایمز گفت. این پرونده یک تراژدی است».
آقای. از گوردون دخترش امی و برادرش جان جونیور به یادگار مانده است. ازدواج او با جیل باراب و رنه آرماند به طلاق ختم شد.