گفته می شود که اسکار وایلد به طعنه گفت: “خدا در خلق انسان، تا حدودی توانایی او را بیش از حد ارزیابی کرد.” گونه ما قادر به حماقت در مقیاس بزرگ است. شماره نمایشگاه 4000 در این غم و اندوه تداوم وجود مکان های کاری با طرح باز است.
برای چندین دهه، تحقیقات نشان داده است که دفاتر برنامه باز برای شرکت ها، برای کارگران مضر، برای سلامتی و برای روحیه مضر هستند. و با این حال آنها نمی میرند. انسان ها، اگر بخواهند پیشرفت کنند، به کمی حریم خصوصی نیاز دارند – دیوارها و درها. و با این حال، کارفرمایان، دهه به دهه، از دادن آنچه به کارگران نیاز دارند غفلت میکنند، و از انجام کاری که به نفع خودشان است سر باز میزنند.
ایدئولوژی مکان های کار با پلان باز دیوارها و اتاق ها را با اقتدارگرایی، سلسله مراتب و انزوای اجتماعی مرتبط می کند. اگر مردم را در یک اتاق بزرگ یا در اتاقکهای کم کنار هم قرار دهید، به عقیده عامه مردم، آنها با هم همکاری میکنند، روحیه با هم برابریخواهانه حاکم خواهد شد.
این نظریه عاقلانه به خوبی با منطق کمتر ایده آلیستی هزینه هر فوت مربع مطابقت دارد. اگر افراد زیادی را در یک فضای شلوغ و بدون جدایی گیر کنید، می توانید کارمندان بیشتری را با هزینه کمتر جذب کنید.
اولین مشکل این است که پلان های طبقه باز همکاری رو در رو بیشتر را تقویت نمی کنند. آنها کمتر پرورش می دهند. مردم فقط می توانند تعامل اجتماعی زیادی داشته باشند. اگر آنها را گونه به جفت به هم بچسبانید، آنها فقط هدفون را به سر میگذارند و در خود فرو میروند. یک مطالعه بسیار مورد استناد توسط اتان برنشتاین و استفان توربان نشان داد که وقتی شرکتها به سمت دفاتر برنامه بازتر حرکت کردند، کارگران حدود 70 درصد کمتر تعامل چهره به چهره داشتند، در حالی که استفاده از ایمیل و پیامهای فوری افزایش یافت.
مطالعه دیگری بر روی کارمندان دفاتر باز در شهرهای بزرگ ایالات متحده نشان داد که 31 درصد از افکار صادقانه خود در تماس های تلفنی خودداری می کنند زیرا نمی خواستند همکارانشان آنها را بشنوند.
به نظر می رسد که اگر دیوارهای فیزیکی را بیرون بیاورید، مردم هنجارهایی ایجاد می کنند که ارتباط را دلسرد می کند، چیزی که برنشتاین و بن وابر آن را “دیوار چهارم” می نامند. همانطور که آنها در هاروارد بیزینس ریویو نوشتند، “اگر کسی مکالمه ای را شروع کند و یکی از همکارانش به او نگاهی آزاردهنده بیندازد، دیگر این کار را انجام نخواهد داد. به خصوص در فضاهای باز، هنجارهای دیوار چهارم به سرعت گسترش می یابند.”
مشکل دوم این است که پلان های باز به روحیه و بهره وری آسیب می زند. در سال 1997، برخی از کارمندان یک شرکت نفت و گاز در غرب کانادا به طرح باز روی آوردند. شش ماه بعد، روانشناسان دریافتند که کارمندان در کل وضعیت بدتری داشتند – استرس، ناراضی، کم بهرهوری.
در سال 2011 روانشناس متیو دیویس و دیگران بیش از 100 مطالعه را در مورد محیط های اداری بررسی کردند. چند سال بعد ماریا کونیکووا در مورد آنچه در نیویورکر دریافت کرد گزارش داد – که برنامه های فضای باز “به گستره توجه، بهره وری، تفکر خلاق و رضایت کارگران آسیب می رساند. در مقایسه با دفاتر استاندارد، کارمندان تعاملات کنترل نشده بیشتری، سطوح بالاتر استرس، و سطوح پایینتری از تمرکز و انگیزه را تجربه کردند.
یک مطالعه در سال 2020 توسط هلنا ژانکه و دیوید هالمن نشان داد که کارمندان در دفاتر سلولی یک نفره ساکت تر، 14 درصد بهتر از کارمندان در دفاتر برنامه باز در یک کار شناختی عمل می کنند.
سومین مشکل پلان های فضای باز این است که برای سلامتی کارکنان مضر هستند. بدیهی است که افراد در هنگام بمباران سر و صدا در تمرکز و حفظ رفتار آرام دچار مشکل می شوند.
مطالعه ای به رهبری الیزابت ساندر نشان داد که سر و صدای دفتر برنامه باز باعث افزایش خلق و خوی منفی 25 درصد و پاسخ به عرق کردن تا 34 درصد می شود. مطالعه ای که در مجله اسکاندیناوی کار، محیط و سلامت منتشر شد نشان داد که در مقایسه با افرادی که در دفاتر تک نفره تلفن همراه کار می کنند، افرادی که در دفاتر دونفره کار می کنند 50 درصد بیشتر از غیبت بیماری و افرادی که در دفاتر با پلان باز کار می کنند بیشتر است. 62 درصد بیشتر روزهای غیبت در بیماری داشتند.
بسیاری از شواهدی که در اینجا ذکر می کنم، جدید نیستند. سالهاست که وجود دارد. و ریتم های خلاقیت انسان را تایید می کند که قرن ها مشاهده شده است. برای انجام کارهای خلاقانه، اکثر مردم به دورههایی از تنهایی نیاز دارند، زمانی که ایدههای خود را باردار میکنند، سپس به دورههایی از معاشرتپذیری در هنگام آزمایش ایدههای خود نیاز دارند و سپس به دورههای خلوت بیشتری در هنگام اصلاح ایدههای خود نیاز دارند.
و با این حال، این حکمت باستانی و سیل شواهد اخیر تأثیر محدودی بر تعداد شرکتهایی که واقعاً دفاترشان را طراحی میکنند، داشته است. به طور دورهای مقالاتی وجود دارد که از پایان کار پلان طبقه باز خبر میدهد، اما پایان آن به طور کامل نمیرسد. فورچون گزارش میدهد که پس از همهگیری، بسیاری از شرکتها در حال افزایش تعداد اتاقهای کنفرانس و کاهش تعداد میزهای اختصاص داده شده بهصورت جداگانه هستند – که میتواند مشکل حریم خصوصی را بدتر کند.
ممکن است ملاحظات کوتاه مدت بودجه بر منافع شخصی بلندمدت شرکت غلبه کند. ممکن است تیلوریسم واقعاً هرگز نمی میرد. مدیران خواهان این توهم هستند که می توانند کارمندان خود را ببینند و کنترل کنند، ظاهراً برای به حداکثر رساندن کارایی. ممکن است ایدئولوژی شفافیت نیز هرگز نمیمیرد، این فرض غلط که اگر همه سازمانها را شفاف کنیم، اعتماد را افزایش خواهیم داد. همچنین ممکن است یک پویایی قدرت در بازی وجود داشته باشد. اگر مردم دفاتر خود را داشته باشند، آنها باید آنچه را که دوست دارند کنترل کنند، نه کارفرما.
در هر صورت، این محل کار نامناسب همچنان زنده است، نشانه دیگری از حماقت انسان، همانطور که اسکار وایلد بدون شک مشاهده می کند.